سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ معارفی عزم ظهور

1-فرم و محتوا در سینما و فیلمهای آرمانی به بهانه اکران فیلم مُلک

    نظر

فرم و محتوا در سینما و فیلمهای آرمانی به بهانه اکران فیلم مُلک سلیمان ع (قسمت اول فیلم مُلک سلیمان ع)

نکته: این یادداشت صرفاً یک عرضه است.

هنر هفتم یا سینما اگرچه با تعریفی که از آن داریم یکصدو اندی سال قدمت دارد ، لیکن اجزای تشکیل دهنده آن که دیگر هنرها می باشند ، قدمتی هزاران ساله دارند و البته سینما در ورای اجزاء تشکیل دهنده اش اعم از نقاشی ، موسیقی ، عکاسی ، ادبیات و شعر و داستان نویسی و نقالی و تئاتر و نمایش و ... زبان دیگری برای خود دارد که هنوز تازگی داشته و همچنان در حال تنوع و تکثر ارتباطی با مخاطب خویش است. از هنگامیکه تجربه سینما در گوشه و کنار جهان به دست افراد مختلف انجام شد ، هر سینماگر جدی و یا تجربه کننده جدی سینما ، سعی در ارائه تصاویر و زبانی سینمایی نمود. از برادران لومیر و حتی توماس ادیسون مخترع گرفته تا جان فورد و اورسن ولز و کوروساوا و کوبایاشی و برگمان و تارکوفسکی و ... و... که نام بردن آنها فهرست طولانی می طلبد. در این آثار وجوه مختلفی در هم تنیده شده است که برخی وجوه در بعضی بارز و برخی وجوه ضعیف اند و یا ممکن است در آن آثار وجود نداشته باشند از جمله : تکنولوژی و ترفندهای تکنیکال ، قصه گویی ، سرگرمی و تفریح ، قصه گویی ، بیان انواع عقاید ، فلسفه ، شعر ، موزیکال ، ابتذال و فحشاء ، سیاست ، اجتماعی ، کمدی و ...

در این مقاله به بهانه فیلم مُلک سلیمان ع که نگارنده آنرا یک آغاز در سینما می داند ، می خواهیم پاسخگوی چند سئوال باشیم:

-          تعریف هنر ، از جمله سینما در جهان بینی توحیدی چیست؟

-          فرم در سینمایی که دغدغه دینی و آرمانی بودن دارد چگونه باید باشد؟

-          با توجه به اهمیت محتوا در سینمای دینی-آرمانی ، ارتباط فرم و محتوا چگونه باید باشد؟

-          تفاوت فیلم اسلامی با دیگر ادیان چیست و یا چه باید باشد؟

قبل از عرضه ی پاسخ هایی که به نظر این نگارنده میرسد ، لازم است اشاره نماییم که پاسخ هایمان را سعی می کنیم از منظر آخرین دین الهی ، یعنی دین مبین اسلام عرضه نماییم و تاکید نماییم که اینها عرضه ای است که امیدواریم خداوند اشکالات آنرا اصلاح نموده و همه ما را در فهم و استفاده از نعمت هایش ارتقاء  و مورد فضل قرار دهد.

خداوند بیش از هر چیز در قرآن کریم ما را به ایمان و عمل صالح دعوت می کند. ایمان یعنی عقاید صحیحی که به عمل کشیده شوند و عمل صالح یعنی آن اعمالی که بر اساس ایمانیات صحیح انسان را در مسیر رو به جلو منطبق با خواست خدا و برنامه های الهی حرکت دهد و در اوج اعمال صالح ، افراد ، کارگزار خداوند در نظام الهی شده و از آنها خداوند به صالحین نام می برد. حال در این تعریف از عقیده و ایمان و عمل در نظام الهی ، اگر بخواهیم تعریفی از هنر داشته باشیم می توان ویژگی هایی را برشمرد که برخی کلی بوده و جای موشکافی بیشتر دارد  و برخی اهداف ملموستری را بیان می دارد. با این توضیح که هر جا کلمه هنر یا هنرمند بکار رفته است ، منظور آن هنر یا هنرمند مد نظر و ایده آل و آرمانی در نظام الهی است:

-          هنر می بایست هر چه منطبق تر با نظام الهی باشد ، یعنی از جنبه محتوا می بایست از عقاید صحیحی نشأت گرفته باشد ، از لحاظ زبان گفتگو ، بیشترین بهره را از هادیان الهی برده باشد ، از لحاظ فرم می بایست اجزای صحنه را بخوبی بشناسد و تاثیر پذیری هر یک از اجزاء صحنه را از منشاء خیر و شر آن بازشناسد و چگونگی نمایش و اجرا را در قالبی قرار دهد که نتیجه آن بهترین خیرات باشد.

-          نتیجه اثر هنری میبایست حرکت رو به جلو منطبق با برنامه الهی باشد.

-          هنر میبایست آینده نگر باشد و چه خواهد شد؟ و چه باید کرد؟ها را در خود داشته باشد.

-          هنر لهو و لعب نیست. اگر باعث تفرج خاطر و فرح بخشی به مخاطب خویش نیز می شود در حال و هوای ایمان و عمل صالح و فضای دلنشینی است که خداوند برای خوبانش فراهم نموده است و یک فضای انتزاعی و نمادین نیست ، بلکه فضایی واقعی و حقیقی است که خداوند از گذشته عالم تا آینده بسیار دور ترسیم نموده است.

-          هنر از نماد گرایی پرهیز دارد و نمود گرا می باشد. وقتی به زندگی انبیاء و رسل علیهم السلام مینگریم ، این بزرگواران از نمادگرایی پرهیز داشته اند و بجای آن به نمودها یا ماجراها میپرداختند. در عوض شیطان پرستها و ملحدان بشدت نمادگرا میباشند و در آثار آنها به وفور نمادها و سمبل ها بکار رفته است و همانطور که سمبلهایشان را بر اساس تفکراتشان شکل می دهند اصلاً از سمبلهایی که ایجاد میکنند ایده میگیرند و به آن پایبند میشوند و گاه آنرا میپرستند. کافی است نگاهی به نمادهای بکار رفته در فراماسونری و شیطان پرستی و شاخه های گوناگون آن بیاندازیم. در عوض در ادیان الهی ، اگر انحرافات بجای مانده از جبهه باطل را کنار بزنیم ، ماجراهای خدایی ، مثلها ، شعائرالله و ... نمود دارد و فضای ترسیم شده یک فضای واقعی و یا حقیقی است که در نظام عالم یا جاری شده و یا جاری خواهد شد. در حالیکه فضای ایجاد شده در آثار نمادگرا ، فضایی مجازی و دروغین می باشد. در نماد گرایی خود نماد دارای ارزشی جداگانه و بس والا است در حالیکه درنمود گرایی آن ماجرای اصلی و الهی است که در ورای نمود قرار داشته و نمود به میزان حجم و کیفیت متاثر از آن اصل الهی ، دارای ارزش میشود.

-          سیر قابل مشاهده در کلیت هنر ، منطبق با سیری است که خداوند ترسیم نموده است و چیزی نیست جز سیر "انالله و انا الیه راجعون". البته این گفته در بیان کلیت هنر می باشد و نه الزاماً در ارائه یک اثر هنری. هنرمند متاثر از این سیر بوده و کلیت اثر خود را در آن می بیند، اگرچه بر نقطه ای از این سیر متمرکز شده باشد.

-          هنر جایگاه خیالپردازی و تصورات نیست ، بلکه مفاهیم هستند که در هنر دارای اهمیت هستند. به اندازه ای که هنرمند مفاهیم الهی را درک نماید ، از آنها بهره دارد و جایگاه مفاهیم و معارف آنقدر رفیع است و دارای تنوع که نیازی به خیال پردازی و توهم وجود ندارد. کافی است هنرمند پا را از دنیا فراتر گذارد تا به همان نسبت مفاهیم موجود در فراتر از دنیا را در اشیاء و موجودات عالم درک نماید و یا از هادیان الهی و آثارشان بهره مند شود ، آنگاه اثر هنری او اگر چه با چشم مادی در دنیا قابل مشاهده نباشد ، لیکن مفهومی است که در عالم جریان دارد و این تفاوت آن اثر با اثری است که صرفاً با خیالپردازی شکل گرفته و مفاهیم آن از جهان تخیل صاحب اثر آن نشأت گرفته نه مفاهیم و قوانین موجود در عالم. به عبارت ساده تر ، ذهنیات یک هنرمندی که میخواهد خدایی فکر کند و خدایی عمل نماید اگرچه در عالم دنیا ممکن است قابل مشاهده نباشد ، لیکن  قوانین عالم در آن جاری است. و باید اشاره نمائیم که مفاهیم در عوالم بالاتر ظهور دارند. مثلاً مغفرت در فضای برزخ همچون نسیمی ملایم است(نسیم غفران) که در فضا جاری می شود که استفاده از این ظهور مفاهیم جز با کمک هادیان الهی و استفاده از وحی الهی(قرآن و روایات معصومین ع) میسر نیست.

-          هنرمند واقعی اثرش را جایگاه نفسانیات خود قرار نمی دهد و به عبارتی خود را خالق اثری جدای از خالق هستی نمی داند، بلکه خود را در مسیر خالق هستی قرار میدهد و خلق اثر هنری را در مسیر اثربخشی خالق هستی قرار می دهد و بعبارت دیگر خود را آنقدر منزه مینماید تا هر چه رقیقتر شده و خود را مجرایی در عالم قرار دهد تا به اندازه مجرا شدنش ، اثر گذاری خالق یکتا در اثر هنری قابل مشاهده باشد و البته خود این مهم جز با دستگیری خداوند میسر نیست.

-          رسالت هنر و هنرمند ، جدای از رسالت بشر نیست و اگر خداوند در هنگام قراردادن اولین بشر ، او را خلیفه قرار میدهد، هنرمند هنرش میبایست خلیفة الله پروری باشد و قبل از آن خود در این جهت حرکت نموده باشد.

-          هنر و هنرمند واقعی انبیاء و رسل علیهم السلام هستند که در صفات الهی رشد نمودند و عالم و آدم را در مسیر خدایی حرکت دادند ، لذا هنر و هنرمند واقعی با هر وسیله ای که وسیله بیان و اجرای هنرش میباشد نیز میبایست چنین باشد. یعنی هنرمند کسی است که خود در مسیر بهره مندی از صفات الهی حرکت نماید و اثر هنری اش چنین خاصیتی داشته باشد.

-          استفاده از تکنولوژی برای ایجاد اثر هنری و یا هنرهایی مانند سینما که از پایه بر اساس تکنولوژی شکل میگیرند ، یک مرحله گذر در زندگی بشر میباشد که اگرچه در دین اسلام دعوت شده ایم که آنرا فرا گیریم و به بهترین نحو از آن استفاده نماییم ، یک ابزار دنیایی است که طول عمر مشخصی دارد و با پایان یافتن دنیا، بُعد تکنولوژیک آن پایان می بابد ، آنچه فراتر از بُعد تکنولوژیک یک اثر هنری قرار دارد ، که مفاهیم موجود در یک اثر هنری است ، می تواند جنبه فراتر از دنیا را شامل شود و ماندگار باشد. اگر به پدیده سینما بعنوان تکنولوژی نمایش فیلم با آپارات توجه شود ، عمر محدودی دارد که با پایان دنیا وجه تکنولوژیک آن پایان می یابد و آثار آن به جا میماند ، لیکن مفهوم سینما را در نظام عالم ، قبل از اختراع فیلم و نگاتیو و آپارات ، میتوان مشاهده نمود و بسیاری از مفاهیم را در آینده نظام عالم با پروژکتور الهی که پروژکتور تکنولوژیک نبوده ، بلکه مفاهیمی است ، میتوان مشاهده نمود. وقتی با این مفهوم به ترسیمی که خداوند از سیر بشر از آدم ع تا آخرین نشئات یعنی مُلک کبیر دارد می نگریم گویی در سینمایی نشسته ایم که خداوند که کارگردان اول و آخر عالم است ، سینمایی که حقیقت است را در معرض قرار داده است. و بسیاری از ما ، ماجرای خوبان عالم از جمله آدم ع را چنین مشاهده نموده ایم.

-          در خصوص تفاوت تعریفی که از هنر در اسلام و دیگر ادیان میتوان ارائه کرد باید گفت که  بدلیل آنکه کل دین یکی است و هر یک از انبیاء و رسل ع که تشریف آوردند مقداری از دین را در عالم آوردند تا اینکه سیدمان رسول الله ص کل دین را ارائه نمودند و دین کامل را در معرض قرار دادند، بنابراین تفاوتی در تعریف هنر نباید باشد و این پیرایه ها و انحرافات است که تعاریف و رفتارها و مضامین و... را تغییر میدهد. بنابراین با رجوع به آخرین دین الهی به میزانی که از هدایت الهی بهره مند شویم میتوانیم از دینیات نیز بهره مند شویم و آنها را به کار گیریم.

-          و...

با آنچه گفتیم بالاخره تکلیف سینما چه می شود؟ هنری که روز به روز تازه هایی را همراه خود می سازد و زبان ارتباطی متفاوتی را تجربه می کند و از آغاز تا به امروز تجربه های مختلفی را پشت سر گذاشته است ، تکلیف آن با معیارهایی که بیان نمودیم چیست؟ این هنر از هر کارگردان فیلم چیزی به خود اضافه نموده است و تجربه ای را در خود جای داده است. یکی مثل گریفیث ، استفاده از تدوین موازی را تجربه نمود ، دیگری کلوزآپ و دیگری لانگ شات ، یکی میزانسن را ارتقاء داد ، دیگری بازیگری را ، بسیاری در فیلمنامه و نوع روایت بشتر کار کردند و  افراد دیگر به همین ترتیب تکنیک ها و سبک های مختلفی را در این حوزه آزمودند و ازهمدیگر آموختند ، جان فورد "دلیجان" ساخت و اورسن ولز برای ساخت "همشهری کِین" ، دهها و صدها بار "دلیجان" را دید تا بتواند "همشهری کِین" را بسازد و این دو اثر به همراه بسیاری آثار  دیگر شدند مبنای تدریس بسیاری از کرسی های دانشگاهی ؛ در حالیکه بسیاری از خالقان آن آثار فاقد تحصیلات کلاسیک بودند و اصلاً مبنای بسیاری جذابیت ها در میان اهل هنر همین زبان سینمایی بوده است که از خالقان آن آثار تراوش مینموده است. خب این همه تجربه در سینما ، چه در بحث فرم و چه در بحث محتوا در ژانرهای گوناگون وجود داشته است. هر سینماگری با فرهنگ و تفکر متفاوتی در گوشه ای از دنیا فیلمی ساخته و به ظاهر و باطن این هنر چیزی افزوده است. برخی شغل دیگری داشته اند ، لیکن سینما را ابزاری برای بیان عقاید و تفکرات خود یافته اند ، برای مثال اگر بخواهیم در ژانری که عنوان مذهبی را یدک می کشد صحبت نماییم تعدادی از سینماگران مشهور ، جزو کشیشان و یا منتسبان دیگر مذاهب بوده اند که البته اینکه واقعاً چقدر مذهبی بوده اند و مطیع خدا بحث دیگری است. بعضی چون تارکوفسکی متعلق به سرزمینی بوده اند که به کشوری کمونیستی معروف بوده ولیکن "ایثار" می سازد و یا جدای از هرگونه موشکافی و تدقیق در آثارش ، دغدغه "ایمان" با فهم و درک خودش را دارد. بسیاری علناً فیلم مذهبی ساخته اند و آنها ، چه درست و چه غلط در این ژانر شناخته میشوند. تکلیف ما با همه این آثار چیست؟ کسانی بوده اند که اصلاً با دین اسلام آشنا نبوده اند. تعاریفی که ما بیان نمودیم را بر اساس دین اسلام و تشیع بیان نمودیم که اعتقاد داریم همه گنجهای عالم در تشیع حقیقی(ونه زبانی) قابل جستجوست. انطباق آنها با سینمای موجود و سینمای مورد انتظار و آرمانی چیست؟ اصلاً آیا باید چنین قیاسی انجام داد؟ از سینما میبایست توقع محتوایی غنی داشت؟  از سینما می بایست توقع صرفاً خود سینما به عنوان یک زبان ویژه و صرفاً تکنیکال را داشت؟

 مباحث تکنیکی و محتوایی به هر جهت بر هم تاثیرگذارند ، لیکن اهداف ما بیشتر در نوشته بر محتوای اثر میباشد و به همین دلیل بیشتر بر محتوا تکیه داریم ، محتوایی که نه فقط در کلام و زبان یک اثر هنری ، بلکه در ورای کل مجموعه یک اثر هنری  قابل برداشت است. به تعداد سینماگران آرا و اندیشه ها متفاوت است ، اما آیا چیزی وجود دارد که این همه افراد را به هم پیوند زند؟ اگر چیزی وجود دارد ، آیا آنرا باید در صنعت و فن جستجو نمود و یا در افکار و اندیشه ها و یا در چیزی فراتر از افکار و  اندیشه ها ، یعنی در انسانیت و بشر؟ که البته کاربرد لغت "بشر" و "انسان" در قرآن کریم با هم تفاوتهایی دارند که جای بحث آن در این یادداشت نمیباشد و فقط به همین نکته اشاره میشود که "بشر یعنی انسان مستعد رشد"!

اگر خداوند را نظامدار میدانیم ، در عالم خداوندی میبایست قوانینی حاکم باشد که این همه اشیاء و موجودات و انسانها را به هم مرتبط سازد. براستی خط ارتباطی افراد مختلف از بشر به یکدیگر چیست؟ اگر چنین چیزی وجود داشته باشد ، میتوان آنرا بعنوان یک حداقل در کلیت سینما بیان نمود و سپس توقعمان را از سینمای متعالی بیان نماییم. و البته سینمای متعالی را میبایست از افرادی متوقع بود که خالصانه ، فراتر از پسند خود، در جهت هماهنگی با نظام الهی قدم بر میدارند و در تعالی خود و جامعه هماهنگ با نظامدار عالم میکوشند. صحبت از ارتباط بین مبانی دینی و مشترکات بین آن دسته از انسانها که آنها را بشر مینامیم و سینمای موجود بود و اینکه این مبانی را که در نظام عالم جاریست میبایست در قسمتی از این نظام که سیر بشر در آن جریان دارد مشاهده نماییم و البته به این بپردازیم که بالاخره آن حداقل توقعمان در بحث محتوا از آثار هنری (در این نوشتار: سینما) چیست؟ جواب را خداوند متعال در آیات 30 و 31 سوره روم فرموده است:

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا  فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَْا  لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ  ذَالِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لَاکِنَّ أَکْثرََ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ(30) مُنِیبِینَ إِلَیْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ لَا تَکُونُواْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ(31)

خداوند همه مردم را بر اساس فطرت خدایی خلق نموده است. فطرتی که تغییر پذیر نیست. فقط کافی است با اعمال و افکار خود ، این وجه از آفرینش خود را بها داده باشی و بر آن مُهر جدایی نزده باشی. که خداوند کسانی را که اعمال و افکار خود را در خلاف جهت فطرت قرار میدهند برابر چهارپایان و بعضی را هم "بل هم اضل" قرار میدهد. آندسته از بهره مندی از فطرت به عنوان یک حداقل محرومند. اما سایر افراد ، از هر قوم و قبیله و مذهب میتوانند از فطرت الهی بهره مند باشند. همان چیزی که عموم افراد بدون اثر پذیری از رسانه ها و جامعه و هر آنچه به عنوان یک عامل خارجی بر آنها اثرگذار است ، میتوانند به آن رجوع کنند و عموماً به عنوان خصوصیات ویژه و متمایز انسانها از سایر موجودات از آن یاد میشود. وقتی به فطرت عموم بشر مراجعه می کنیم عناصر مثبت و منفی بسیاری را فراتر از تربیتهای آموخته شده ، جملگی به آن معتقدند: خداپرستی ، یکتا پرستی ، محبت ، عبادت ، عشق ، ایثار ، دوری از فحشاء ، تمایل به مربیان و هادیان الهی و نصرت آنها ، اعمال صالح ، پایبندی به عهد و پیمان  و ... تا چه حد از نور فطرت بهره مند باشیم و فطرت خود را تربیت نموده باشیم؟

پس با آنچه بیان شد ، از سینما و هنر یک توقع حداقلی میتوان داشت و آن بهره مندی از فطرت و بر اساس فطرت عمل کردن است، اگر خالقان اثر بر وجه بشری خود سرپوش نگذاشته باشند و از این دسته بندی خارج نشده باشند ، میتوانند بر اساس فطرت و نه نفسانیات ، حداقل توقع ها را اجابت نمایند. در گام بعدی در هنر متعالی ، افراد با بهره مندی از هدایت های جاری شده بر بشر ، میتوانند خود و آثارشان را تعالی بخشند و از آنچه از هنر متعالی انتظار میرود و نگارنده در حد فهم وبضاعت خود برشمرد ، در آن راستا قدم بردارند.

 

 

ادامه دارد

رجوع کنید به مطلب با همین عنوان بخش 2


تقوا ، اطاعت و تبعیت از هدایت در فیلم مُلک سلیمان ع

    نظر

تقوا ، اطاعت و تبعیت از هدایت در فیلم مُلک سلیمان ع

در فیلم سینمایی مُلک سلیمان ع ، عناصر کلیدی بسیاری وجود دارند که در نظام الهی و زندگی بشر جایگاه بسیار مهم و کلیدی دارند. عنصر مُلک که شاکله اصلی فیلم است ، عناصر صالحیت ، تقوا ، اطاعت ، تبعیت ، رحمت ، ولایت ، رسالت ، نبوت ، هدایت و... از این میان میخواهیم به سه عنصر تقوا ، اطاعت و تبعیت بپردازیم. دو عنصر تقوا و اطاعت به صراحت در فیلم مورد اشاره قرارمیگیرند و نزد عموم مردم به عنوان راه نجات مردم از فتنه ها معرفی می شود و عنصر تبعیت نزد بهترین تربیت شدگان سلیمان ع مشاهده می شود. قبل از آنکه  به صحبت درباره این عناصر در فیلم بپردازیم ، بهتر است مفهوم آنها را مرور نمائیم.

عنصر نخست تقوا است. که اگرچه اوج ارزشها نیست ، بلکه از ارزشهای بسیار مهم و زمینه ای است که باید ساختمان وجود انسان بر آن بنا شود. تقوا یک مقدمه است در کسب بسیاری ارزشهای دیگر از جمله هدایت:

أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تقوا مِنَ اللّهِ وَ رِضْوانٍ خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فی نارِ جَهَنَّمَ وَ اللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمینَ (التوبه 109) آیا کسی که شالوده آن را بر تقوای الهی و خشنودی او بنا کرده بهتر است،یا کسی که اساس آن را بر کنار پرتگاه سستی بنا نموده که ناگهان در آتش دوزخ فرومی‏ریزد؟ و خداوند گروه ستمگران را هدایت نمی‏کند! (سوره توبه آیه 109)

اگر بخواهیم معنا و مفهوم تقوا را بیان نماییم ، باید بگوییم که : "تقوا یعنی پرهیز از آن اعمالی و تقید به آن اعمالی که انسان را به هدایت نزدیک کند و مطیع هادی قرار دهد" . عنصر تقوا بسیار وابسته به هدایت است و اصلاً تقوا در ارتباط با هدایت است که معنا پیدا می کند.

امام حسن مجتبی ع می فرمایند: "شما هرگز تقوا را نشناسید تا آن که صفت هدایت را بشناسید".

در آیات نخستین سوره بقره میفرماید: ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًی لِلْمُتَّقینَ (البقره 2) یعنی این متقین هستند که از هدایت قرآن بهره مند هستند. و در ادامه ویژگیهای متقین را بیان میفرماید: الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ(البقره 3) وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِاْلآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ(البقره 4) أُولئِکَ عَلی هُدًی مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(البقره 5)

با کمی توجه در این آیات درمییابیم که معنای تقوا "پرهیزکاری" نیست. بلکه پرهیزکاری بیان کننده تنها بخشی از معنا و مفهوم تقوا است. یعنی یک فرد متقی ، با توجه به هدایت ، همانطور که از انجام بسیاری اعمال پرهیز می کند ، نسبت به انجام بسیاری از اعمال که هدایت الهی به آن رهنمون داشته است ، مقید می باشد.

 و اما عناصر اطاعت و تبعیت. "اطاعت یعنی پیروی در اعمال و تا حد اعمال ولی تبعیت یعنی علاوه بر پیروی در اعمال، پیروی در افکار و امیال و لطیف‌تر از اطاعت است".  اگر بخواهیم تفاوت این دو را با تقلید بیان کنیم و موضوع را بیشتر موشکافی نماییم باید بگوییم که: "تقلید یعنی پیروی در اَعمال.....تقلید در حیطه  اعمال  است، یعنی در حیطه  دنیا. اَعمال آن چیزی است که من و شما با اعضا و جوارحمان انجام می‌دهیم. وقتی می‌گوییم اطاعت، یعنی پیروی در اعمال و اخلاقیات و امور و گفتار.....تقلید یعنی پیروی در محدوده دنیا یعنی آن چیز که فقط می‌شود با جسم مادی انجام داد. اطاعت یعنی پیروی در حد دنیا و برزخ.....تبعیت یعنی علاوه بر پیروی در اعمال، علاوه بر پیروی در اخلاقیات و گفتار و امور ؛ ]در[ امیال و نیات، فرد پیروی کند، کسی که سعی کند علاوه بر دنیائیات و برزخیات در جنبه های ملکوتی خودش هم پیروی کند، یعنی جنبه‌های ملکوتیش را هم به پیروی وادار کند. چنین شخصی تبعیت می‌کند" . "تبعیت یک مقوله فوق تقلید است، یک مقوله فوق اطاعت است". "با تبعیت شما عضوی از پیکره آن فرد می‌شوید. با اطاعت، شما در معیت آن فرد قرار می‌گیرید".

"عالی ترین نوع تعلیم وتربیتی که خداوند در قرآن ذکر می کند ، تبعیت از هدایت است ، آنجائی که خداوند عموم مردم را به تقوا و اطاعت دعوت می کند ، آنجائی که عموم مردم را به تسلیم دعوت می کند ، آنجائی که عموم مردم را به ایمان و عمل صالح دعوت می کند ، خصوص از مردم را ، آنهائی که می خواهند بیشتر رشد کنند را به تبعیت از هدایت دعوت می کند . شما در تربیت انبیاء (ع) کمتر کلمه تقوا و یا مقوله تقوا را می یابید ، کلمه اطاعت و یا مقوله اطاعت را کمتر می یابید . آن چیزی را که خداوند ، در مورد انبیا (ع) ـ یعنی این رشد یافته ترینها ـ مطرح می کند ، مقوله تبعیت هست . فرق تبعیت و اطاعت در چیست ؟ اطاعت در قبال امر واقع می شود ، ولی تبعیت حتی آنجائی که انسان امر نشود ، واقع می شود . اطاعت ، گاهی اوقات با اشتیاق واقع می شود ، گاهی اوقات از روی کراهت ، ولی تبعیت پیوسته با اشتیاق واقع می شود . اهل تبعیت نگاه می کنند ، مشتاقند که مولایشان ، فعلی انجام بدهد ، چیزی بخواهد ، بلافاصله با اشتیاق بدوند و آن کار را انجام بدهند ، کاری به حلال و حرام موضوع ندارند ، کاری به مستحب و مکروه موضوع ندارند ، کاری به ثواب وعقاب موضوع ندارند ، کاری به بهشت وجهنم ماجرا ندارند ، فقط به فعل مولایشان کار دارند ، تاعاشقانه آن کار را انجام بدهند ، شأن چنین فعلی از شأن اطاعت بالاتر است. در قبال نظام الهی ، در درجات تسلیم ، شأن تبعیت از شأن اطاعت بالاتر است . خود تبعیت درجاتی دارد ، درجات فرعی دارد . عمومش گفته می شود تبعیت از هدایت ، ولی یک موقع تبعیت از آثار مطرح است ، یک موقع تبعیت از فعل مطرح است ، یک موقع تبعیت از کلام مطرح است ـ کلام منظور کلام هادی حی است ـ یک موقع تبعیت از خواست هادی مطرح است ـ هادی زنده ـ. شیعیان برای اینکه لایق حکومت مهدی (عج) بشوند ، باید عالی ترین نوع تعلیم و تربیت را واجد بشوند"

در فیلم مُلک سلیمان ع ؛ این مفاهیم به خوبی در جای خود قرار گرفته اند. خداوند سلیمان ع را متوجه مشکلات مُلکشان می نمایند. در مقوله مُلک الهی همه چیز باید تحت سیطره و حیطه "پادشاه" یا واژه قرآنی آن "مَلِک" باشد. در مُلک ابتدایی ایشان ، اشکالاتی وجود دارد که به بعضی از عناصر پر رنگ آن مانند ربا اشاره میشود. ربایی که علاوه بر آنکه نزد خداوند منفور است باعث لمس آن افراد توسط شیاطین میشود. کتاب خدا نزد علمای یهود تحریف شده و آنگونه که میخواهند آنرا تفسیر میکنند. مردم با وسوسه شیاطین دچار بی تقوایی شده اند. مُلکی اولیه ایشان  بسیار از مُلک مهدوی عج در پایان دنیا بسیار فاصله دارد. خداوند مُلک ایشان را ارتقاء میدهند. عالم مادی رفعت پیدا نموده به عالم دخان نزدیک میشود و ظهور و اثرگذاری اجنه وشیاطین بیشتر و بیشتر میشود. آنهایی که دو عنصر "تقوا" و "اطاعت" را رعایت نکرده اند ، کسانی هستند که فتنه اجنه و شیاطین بیشترین آسیب را به آنها میزند. این دو عنصر ، عناصر نجات معرفی میشوند. و عنصر دومی یعنی اطاعت عنصری بالاتر و مهمتر است که عنصر اول در قبال آن معنا پیدا میکند. برای مثال به شخص عابد یا به ظاهر موجه شهر "زبولون" اشاره میکنیم. وی فردی به ظاهر موجه ، پیرو کتاب موسی ع و به ظاهر با تقواست ، اما عنصر اطاعت از "هادی حی" که در این فیلم ، اطاعت از رسول خداست در وی وجود ندارد. وی کسی است که پیروی از آثار می کند. کتاب تورات را بدست گرفته و هادی حی را فراموش نموده و بها نمی دهد.  با تعریفی که از تقوا داشتیم ، تقوای این فرد نیز در راستای خدایی نیست ، چرا که تقوا با هدایت معنا می یابد. بالاترین هدایت هم از "هادی حی" جاری است که در این فیلم هادی حی ، سلیمان ع هستند. لذا تقوای این فرد باعث نجات وی نمیشود. بعداز نجات شهر توسط سلیمان ع ، سلیمان ع ، به این فرد میفرماید که خدا را صدا بزند که به محض اطاعت از سلیمان ع ، آن فرد و پیروانش که اطاعت امر سلیمان ع را نمودند ، نجات می یابند و از اذیت شیاطین نجات رها میشوند. به هر حال تقوا و اطاعت ، دو عنصری هستند که همیشه رسولان علیهم السلام ، مردم را به آن امر نموده اند:" فَاتَّقُوا اللّهَ وَ أَطیعُونِ" . در صحنه های مختلف فیلم مشاهده نمودیم ، شیاطین نمیتوانستند به افرادی  ، آسیب برسانند ، افرادی که از قشرهای مختلف جامعه بودند ، زن ، کودکان ، کارگر ساده و... آنها کسانی بودند که شاید در جامعه دارای القاب نباشند و عامی باشند ، لیکن با نظام خداوندی ، تا حدی هماهنگ بودند که از آسیب جدی در امان ماندند. البته این افراد ترس و حزن داشتند چرا که برای آنکه ترس و حزنی نباشد ، عنصر بالاتری لازم است. چیزی که نزد سرداران سلیمان ع مشاهده نمودیم که نه تنها شیاطین به آنها آسیب نرساندند، بلکه آنها باعث درد و فغان شیاطین میشدند. اشاره میشود به صحنه ای در شهر زبولون که شیاطین که بصورت دخان به سردار سپید موی سلیمان ع نمیتوانند از حدی نزدیکتر شوند و با فریاد و ضجه دور میشوند. این سردار دچار خوف و حزنی نیست چرا که او مسلح به ارزش والاتری است. ارزشی که خداوند هنگام هبوط بنی آدم به زمین ، بنی آدم را به آن دعوت نمود:

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعًا فَإِمّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنّی هُدًی فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (البقره 38) گفتیم: «همگی از آن(موقعیت)، فرود آیید! هرگاه هدایتی از طرف من برای شما آمد، کسانی که از آن تبعیت کنند، نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین شوند.»

و این عنصر یعنی تبعیت، بسیار با ارزشتر و بالاتر از تقوا و اطاعت است و خواص تربیت شدگان  واجد آن می باشند. در صحنه ای که سلیمان ع به همراه یارانش از جمله برادرش آدونیا ،  جهت نجات شهری میتازند. سلیمان ع متوجه اتفاقی برای همسرش میشود و بعداز لحظه ای مکث میخواهند به راه ادامه دهند. در این صحنه کسانی که اهل اطاعتند ، میبایست بهمراه سلیمان ع به راه ادامه دهند، لیکن آدونیا اهل تبعیت است. او خواست سلیمان ع را بدون آنکه سلیمان ع  چیزی بر زبان آورد میداند. لذا به سلیمان ع میگوید، شما به سمت همسر خود بروید و ما به مسیر ادامه میدهیم. تبعیت بسیار فراتر از اطاعت است. اگر بخواهیم  عناصر تقوا، اطاعت و تبعیت را ارزشگذاری کنیم باید بگوییم که: "تقوا همچون دَه است، اطاعت همچون صد است و تبعیت همچون دَه هزار است. چونکه دَه هزار آمد، صدها و دَه ها نزد آن است". و "عالی ترین نوع تعلیم وتربیتی که خداوند در قرآن ذکر می کند ، تبعیت از هدایت است" و اوج هدایت  از هادی حی است. در فیلم این عنصر را نزد بهترین دست پروردگان سلیمان ع می بینیم که فراتر از اطاعت و با عنصر تبعیت عمل می نمایند. در صحنه های مختلف ازفیلم می بینیم که با اشاره یا نگاه سلیمان ع ، یاران ایشان نیت ایشان را درک میکنند و آنرا انجام میدهند. برای مثال اشاره میشود به صحنه بعداز دفن همسر سلیمان ع  که یازار برای گفتگو با سلیمان ع آمده و با نگاه سلیمان ع برادرش صحنه را ترک مینماید تا آنها تنها باشند. عنصر تبعیت از هدایت در همه رفتارها و اعمال بهترین تربیت شدگان نظام الهی همواره جاری است. عنصری که  ما در شب عاشورا و روز عاشورا بسیار پررنگ می بینیم. در شب عاشورا امام حسین صلوات الله علیه به یاران امر میفرمایند که بازگردند. اگر کسی اهل اطاعت بود. میبایست اطاعت امر مینمود و بازمیگشت. لیکن یاران ، از جمله شاگرد اول دست پروردگان امام ع ، یعنی اباالفضل ع ، اهل تبعیت از خواست امام ع هستند. ایشان خواست امام ع را میدانند و فراتر از اطاعت عمل میکنند و درس تبعیت از هدایت و هادی حی را در حد اعلای خود در عالم به نمایش میگذارند.

به هرحال این سه عنصر ، از عناصری است که در فیلم مُلک سلیمان ع به زیبایی به آنها پرداخته شده است و این عناصر از جمله مفاهیم بسیار مهم و کلیدی هستند که در جایگاه خود قرار گرفته اند.

اما یک نکته ، صحنه هایی را که در فیلم مُلک سلیمان ع دیدیم ، چون ماکتی از صحنه های آخرالزمان هستند. و ماجراهای آخرالزمان در ابعاد بسیار بزرگتر و فراتر از اطاعت واقع میشوند. " فقط واجدان تبعیت، عاملان به تبعیت، در صحنه های قبل از ظهور باید سرافراز شوند" لذا برای واجد شدن این عنصر عزم نشان دهیم.


مفهوم صالحیت در فیلم مُلک سلیمان ع

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله الرب العالمین

مفهوم صالحیت در فیلم مُلک سلیمان ع

خدا را شکر می کنیم در دوران رکود و انحطاط سینما ، فیلمی را بر پرده سینما شاهد هستیم که نه تنها عنوان سینمای دینی را به همراه دارد ، بلکه بسیاری از مفاهیم ناب الهی در آن جاری بوده  و از زمان خود جلوتر می باشد. نه صرفاً راوی یک قصه ، بلکه رسالتی را که از هنر انتظار میرود بر دوش دارد و اگر منظر و دیدگاهمان را فرهنگ تشیع و صالحین قرار دهیم ، اگر تنها فیلم این حوزه نباشد از معدود فیلمهای این حوزه است که با چنین فرهنگی ساخته شده است.

خداوند در قرآن بسیار بر ایمان وعمل صالح تاکید دارد و بهترین خوبانش را با عنوان صالح نام میبرد و این خوبان از خدا می خواهند که آنها را جزو صالحین قرار دهد. از جمله خود حضرت سلیمان ع که میفرماید:

فَتَبَسَّمَ ضاحِکًا مِنْ قَوْلِها وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحًا تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْنی بِرَحْمَتِکَ فی عِبادِکَ الصّالِحینَ (النمل 19)

سلیمان از سخن او تبسّمی کرد و خندید و گفت: «پروردگارا! شکر نعمتهایی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته‏ای به من الهام کن، و توفیق ده تا عمل صالحی که موجب رضای توست انجام دهم، و مرا برحمت خود در زمره بندگان صالحت وارد کن!»

 

صالحیت علاوه بر آنکه درجاتی دارد ، مقطعی است که خداوند آنرا به صالحین نوید می دهد:

 

وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی اْلأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئًا وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ (النور 55)

خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند وعده می‏دهد که قطعاً آنان را روی زمین خلافت خواهد داد ، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و برای آنها دین مرضی قرار خواهد داد؛ و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‏کند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.

 

یک فرد صالح در قبال نظام الهی رفتار نشان می دهد . در درجه و گام اول به دینیات مقید است. در گام دوم از هر موضوعی خدا را نتیجه می گیرد. در گام سوم رفتار اولوالالباب را دارد و رمزهای بسیار عجیب و پرکاربردی را که خداوند در نظام الهی  قرار داده است برای او به مانند شاه کلیدهایی جلب توجه می کند. در گام چهارم هماهنگ با نظام خداوندی در عالم است و در آن راستا کار انجام می دهد. و در گام پنجم با شناخت دقیقی که از برنامه های خداوندی و منطبق با قرآن دارد در جرگه پیش برندگان نظام الهی وارد شده و در این راستا عمل می کند. مقدمه  صالحیت ایمانیات دقیق است و در رأس ایمانیات ، ایمان به آیات می باشد و صالحین بر پایه ایمانیات دقیق عمل نموده و بطور مداوم اعمالشان را ارتقاء بخشیده و در راستا سبقت و سرعت میگیرند.

در فیلم مُلک سلیمان ع توجه دائمی  سلیمان ع را به نظام الهی را شاهد هستیم. ضمن اینکه ایشان از هر موضوعی نتیجه خدایی میگیرد ، آیات خداوندی را در می یابد و با شناخت و فهم برنامه های خدایی در آن راستا میتازد و مجرای به پیش بردن برنامه های خدایی می باشد. در طول فیلم شاهد تاختن ایشان در راستای اصلاح  و عمل صالح با آن تعریفی که در نظام الهی وجود دارد هستیم. ایشان برنامه های خدایی را دریافته و در پیشبرد برنامه های الهی می تازد. صحنه های مداوم تاختن سلیمان ع در فیلم ، نماهای گرفته شده متعدد از تاختن اسبها ، صدای سم اسبان که مدام در حال تاختن می باشند ، حرکت رو به جلو در راستای برنامه های الهی ، مدام دنبال ارتقاء عمل بودن که در اینجا مُلک پررنگتر بوده و خداوند مُلک ایشان را ارتقاء می دهد و ....

در صحنه های نخست ایشان را مشغول تفکر و نگریستن در نظام الهی می بینیم. در این صحنه کودکان به کنار ایشان می آیند و ایشان آنها را مورد ملاطفت قرار می دهند. یک نبی ، یک رسول ، یک صالح اگرچه واجد ابعاد بسیار بالا و فراتر از عالم شهود می باشد، لیکن رفتار در قبال نظام الهی را در ابعاد پایینتر رها نمی کند. بچه ها را مورد ملاطفت قرار میدهد ، به همراه مردم مشغول کار میشود اگر چه در کسوت یک پادشاه(مَلِک) باشد ، با همسر خود عاشقانه رفتار می نماید و در عین حال در تفکر و  دقت و فهم نظام الهی پیشتاز است و در راستای برنامه های الهی عمل می کند و می تازد.

بعداز آنکه خداوند صحنه هایی را در منظر ایشان قرار می دهد(صحنه های تاختن اسب ها و دیدن جسد بیجان خود بر روی تخت پادشاهی) ، خداوند ایشان را متوجه مشکلات مُلک سلیمانی می کند. سلیمان ع  که به بهشت ظهور(در آخرالزمان) مینگرد ، از خدا میخواهد که مُلکش را ارتقاء بخشد. لیکن اصلاح و ارتقاء مُلک با تغییراتی در نظام الهی همراه است. عالم مادی میبایست به عالم دخان نزدیک شده و کم کم ترکیب این عوالم پایینی رخ دهد. سلیمان ع که صالح است دقیقاً در راستای مفهوم صالحیت که مفهومی در نظام الهی است کار انجام می دهد. خواستار تغییر عالم به سمتی که مدنظر خداست میشود و اگرچه عده بسیاری نه تنها حرف او را نپذیرند بلکه با او عداوت نمایند ، علیرغم اینها ، سلیمان ع بعنوان یک فرد صالح ، با قوت در مسیر اصلاح آنچنان که خداوند میخواهد گام بر می دارد. و مرحله به مرحله مُلک الهی را ارتقاء می بخشد یا به زبان دیگر مجرایی میشود تا خداوند از مجرای او مُلک را ارتقاء بخشد.

به هر حال وقتی به فیلم مُلک سلیمان ع  می اندیشیم ، صدای سم اسبان صالحین بطور مداوم بگوش میرسد که در حال تاختن هستند و یاد این آیه می افتیم که :

والعادیات ضبحا.....سوگند به اسبان دونده(صالحان-مجاهدان) در حالی که نفس زنان به پیش میرفتند

فالموریات قدحا.....و سوگند به افروزندگان جرقه آتش(در برخورد سمهایشان با سنگهای بیابان)

واین شاید راز اسبهایی است که در آغاز فیلم مشاهده نمودیم و صدای تاختن مداوم آنها را به گوش  شنیدیم. خداوند برای کسانی که در راه او میتازند آنقدر ارزش قائل است که به اسبهایشان قسم میخورد....

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 


ولایت در فیلم مُلک سلیمان ع

    نظر

ولایت در فیلم مُلک سلیمان ع

یکی از عناصر مشهود در فیلم مُلک سلیمان ع ، عنصر ولایت است که همراه با عناصری همچون هدایت ، رسالت ، مُلک ، نبوت و... در مفاهیم فیلم تنیده شده است. نیاز است برای تبیین و تمییز این مفاهیم از یکدیگر ، معنای آنها را آنطور که در قرآن کریم و وحی آمده است فهم نماییم. متاسفانه در جامعه بسیار مشاهده میشود که ولایت به معنای دوستی ، سرپرستی و ... بکار برده می شود. گاهی مفهوم هدایت و امامت را برای ولایت مطرح می کنند. با توجه به اینکه در این نوشتار قصد ما بیشتر به بهانه فیلم مُلک سلیمان ع ، پرداختن به ولایت و مفهوم آن در این اثر است ، سعی می کنیم مفهوم ولایت را مختصر بیان نماییم و اشاراتی از فیلم را به این مفهوم بیان نماییم. اگرچه ما مفاهیم ولی ، نبی ، رسول ، هادی ، مَلِک و ... را در یک نفر یعنی سلیمان ع مشاهده می نماییم ولیکن باید توجه داشت که مفهوم هر یک از این واژه ها با هم متفاوت است. اما ولایت:

اوج معنا و جامعترین معنای ولایت در سوره کهف آمده است :‌‌ "هُنالِکَ الْوَلایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیْرٌ ثَواباً وَ خَیْرٌ عُقْباً" ؛ بهترین پاداش و بهترین سرانجام.

لیکن در عوالم میانی  و درجات میانی مفهوم ولایت که بیشتر کاربرد دارد ، ولایت به معنای قافله سالاری است.

در فیلم مُلک سلیمان ع  مشاهده می کنیم که ولایت همچون دستی ماجراها را  اصلاح کرده و به سمت بهترین سرانجام می برد.  چرا که ولایت "یکی از مصادیق یدالله است"  و  در صحنه ، صحنه فیلم ما اثر ولایت خداوند را می بینیم. خداوند ماجرایی را در مُلک ولی ، رسول و بنده اش ، سلیمان ع ، به راه می اندازد و ماجراها را قافله سالاری می نماید. "اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ". یعنی "خداوند قافله سالار مؤمنین است". ولی یعنی قافله سالار و ولایت یعنی قافله سالاری. این معنا با ماجراهایی که خداوند به ولایت نسبت میدهد همخوانی دارد  نه معنای سرپرستی یا دوستی. اگرچه در ولایت دوستی  یا سرپرستی هم مطرح میباشد.  پس وقتی میگوییم "امام (ع) ، عالم هستی را ولایت می کند ، منظورچیست ؟ یعنی قافله سالاری می کند".

"ولایت یک دانه است . یک دریای بیکران است و این دریای بیکران یکی از ساخته های خداست که خداوند در تملک اهلبیت عصمت و طهارت (ع) قرار داده است . هر پیغمبری در طول تاریخ آمد و از این محبت استفاده کرد ، از ولایت استفاده کرد ، نه اینکه او ولایتی جدا داشت. برای او از میان طبقات مادون ، روزنه ای ایجاد کردند ، تا در مدت عمرش ، آب دریای ولایت به او برسد و از آن محبت سیراب بشود . اگر می بینید موسی (ع) ، اعمال ولایت می کند ، عصا را می اندازد ، اژدها می شود ، دست در پیراهنش می برد و در می آورد ، نور اطرافش را فرا می گیرد و چنین و چنان معجزه می کند ، این را از کجا آورد؟ به چه صورت انجام داد؟ یک روزنه کوچک در لابلای عوالم برای ایشان باز کردند ، تا او از این دریای ولایت استفاده کند . امام (ره) این را دید ، یک روزنه هم برایش باز کردند . امام (ره) انقلاب را با این ]ولایت[ بپا کرد. لذا آن زمانی که فرمود شاه باید برود ، با این ولایتی که از روزنه برایش جاری بود ، خداوند این کلام امام (ره) را تائید کرد. نتیجه اش اینکه شرق و غرب به طرفداری از شاه خائن بلند شدند ، ولی نتوانستند او را حفظ کنند". لذا اگر میگوییم : ‌"امام زمان(عج) ‌ولی خدا بر مردم هستند. یعنی چه؟ یعنی از جانب خدا اعمال ولایت می‏کنند. یعنی مردم را از ظلمتها به سوی نور حرکت می‏دهند، مردم را قافله سالاری می‏کنند"

مشهودترین صحنه نمایش اثرگذاری ولایت در فیلم ، صحنه پایانی آن است که نور ولایت امیرالمومنین ع  ، به شدت اثر گذاری نموده و سلیمان ع در نور ولایت ایشان که همان ولایت خداست ، کار انجام میدهند و با ادغام کامل عالم مادی در دخان ، اجنه و شیاطین را مادی نموده و مسخّر خویش می سازند. امیرالمومنین ع به اذن و از مجرای رسول الله ص و رسول الله ص به اذن خدا  ولایت می کنند. ایشان هم ولی عالم هستند ، هم مَلِک عالم هستند و هم بسیاری جایگاهها و فضائل را از جانب خدا واجد هستند. اگر نگین انگشتر سلیمان ع دارای خاصیت میشود ، نشانه اثرگذاری ولی عالم است. اگر در فیلم نور ایلیا ع یا نور امیرالمومنین ع را می بینیم و میگوییم: "مولا امیر المؤمنین (ع) ولایت دارند، یعنی به قدری رقیق هستند که ولایت خدا از طریق ایشان جاری است". ولایت ، "دو تا ، سه تا ، چند تا ، ده تا نیست ، ولایت یک دانه است . ولایت یک دریای بینهایت است". دریای بیکرانی است که در این فیلم که به محدوده ای از مُلک سلیمانی ع میپردازد ، اثرگذاری آنرا در حد و حدودی که مدنظر خداوند بوده است جاری می بینیم. اگر چه خودِ ولایت نامحدود و بیکران است. در سوره "نمل" ، اثرگذاری ولایت را میتوان مطالعه نمود که اشیاء و موجودات مختلف چگونه مورد اثرگذاری ولی عالم قرار میگیرند و دارای خاصیت می باشند. قابل توجه است که "ولایت یکی از چیزهایی است که در حوالی ظهور امام زمان(عج)‌ در زمین و زمان و در عالم هستی بیشتر می‏شود" . و اگر ما در مُلک سلیمانی ع ، شاهد ولایت هستیم ، توجه داشته باشیم که مُلک ایشان ماکتی از مُلک عظیم اهل بیت ع در آخرالزمان و پایان دنیا است. لذا هم اثر گذاری ولایت در آخرالزمان و مُلک عظیم اهل بیت ع بیشتر خواهد بود و هم رفتار در قبال ولی عالم و ولایت حساستر ومهمتر خواهد بود. چراکه " اصل دین ما، ستون اصلی دین ما، ولایت اهل بیت علیهم السلام است".

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ عَلَی الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ /الکافی ج 2 ص 18 ؛ امام محمد باقر ع فرمودند : اسلام بر پنج چیز بنا شده است، بر نماز و زکات و روزه و حج و ولایت و هیچ چیز به اندازه ولایت تاکید نشده است.

در فیلم مُلک سلیمان ع شاید یک بار هم کلمه ولایت بر زبان نیامده باشد ، لیکن اگر با مفهوم ولایت که در عوالم میانی آنرا میتوانیم "قافله سالاری" معنا کنیم و در اوج معنا "بهترین پاداش و بهترین سرانجام" است آشنا باشیم ، می بینیم که خداوند ولایتش را از مجرای امیرالمومنین ع و سپس از مجرای سلیمان ع جاری می نماید. نظام عالم شجره ای است و سلیمان ع جزئی از شجره طیبه و مجرای امیرالمومنین ع و ایشان مجرای ولایت رسول الله ص و رسول الله ص مجرای ولایت خداوند است. "مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهذاعَلِیٌّ مَوْلَاهُ .... پیوسته حضرت رسول الله (ص) از جانب خدا ولی بر خلایق بوده ‏اند، لذا پیوسته علی ابن ابیطالب (ع) به واسطه رسول الله، از جانب خدا ولی بر خلایق هستند". "حضرت رسول الله (ص) می‏فرمایند: مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهذاعَلِیٌّ مَوْلَاهُ  ، هر کسی من ولی او هستم، علی ابن ابیطالب ع هم ولی اوست. و نمی‏فرماید، علی (ع) فقط در آینده، ولی او است. پیوسته حضرت رسول الله (ص) از جانب خدا ولی بر خلایق بوده ‏اند، لذا پیوسته علی ابن ابیطالب (ع) به واسطه رسول الله ص، از جانب خداـ نه فقط بعد از رسول الله(ص)ـ ولی بر خلایق هستند". همچنین "وقتی می‏گوییم که به دیگران به واسطه اهل بیت (ع) ولایت داده می‌شود، و اعمال ولایت می‏کنند، یعنی چه؟ یعنی رقیق می‌شوند و به میزانی که رقیق شده ‏اند، ولی الله الاعظم از طریق این افراد، ولایت خدا را جاری می‏کند". و باید توجه داشته باشیم که "ولیِ خدا در ولایتش شریک ولایت خدا نیست، مجرای ولایت الله است". "ولایت به فرمایش امام(ره) مطلقه است، اما هر کسی را تا حدی مجرای ولایت قرار می‏دهند. چه کسی مجرای کل ولایت خواهد بود؟". خدا را شکر میکنیم که در زمانی زندگی می کنیم که اثر گذاری شدید ولایت را در ماجراهای انقلاب اسلامی ایران شاهد بوده ایم. خدا را شکر میکنیم در زمانی زندگی میکنیم که امام(ره) را خداوند مجرای برپایی انقلاب اسلامی قرار داد و ولایت ایشان را در ماجرای انقلاب اسلامی(والبته نه در حکومت) شاهد بودیم. و خدا را شکر می کنیم که "ما در جامعه ..... با ولایت و از مجرای رهبر معظم انقلاب، نصرت می‌شویم". و از خدا میخواهیم که بتوانیم رفتار در قبال مناسب در برابر نعمت ولایت داشته باشیم چرا که "ولایت یکی از نعمات الهی است" و " ایمان به ولایت، پیروی از ولایت ، جزء دینیات است" و دین یعنی رفتار در قبال مَلِک عالم. و ما که میخواهیم برای امام ع آماده باشیم و رفتار در قبال مناسب برابر ایشان داشته باشیم ، میبایست بارها و بلکه هر لحظه رفتار درقبال را تمرین نموده باشیم و چه کسی در اینزمان بهتر از رهبر معظم انقلاب برای تمرین این رفتار در قبال.  و باید بدانیم که " تمام ابعاد وجود یک انسان آخرالزمانی باید به ولایت بند باشد، حتی تک تک درجات ایمانش باید به ولایت بند باشد" لذا فیلم مُلک سلیمان ع برای ما تذکری باشد در اینخصوص. و این فیلم در زمانی ساخته شده است که با ماجراهای خدایی می بینیم کسانی که رفتار در قبال مناسب برابر ولی ندارند و به انتصاب ولی منصوب از جانب خدا  ایمان ندارند چگونه گرفتار سردرگمی و حیرانی می باشند. به بهانه فیلم مُلک سلیمان ع ، در عقاید و ایمانیات خود دقیق شویم و ایمانیات صحیح را به عمل بکشانیم و تحت قافله سالار ولی عالم بیاییم.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

 


آدرس مشاهده مستقیم تصاویر معارفی سایت عزم ظهور - یازده آلبوم

    نظر

آدرس مشاهده مستقیم آلبوم های تصاویر معارفی سایت عزم ظهور (معیارها، قلق ها ، آیات ، احادیث .... معارف ظهور) به شرح ذیل می باشد.

http://picasaweb.google.com/azmezohoor/011AzmeZohoorIrGallery11
http://picasaweb.google.com/azmezohoor/10AzmeZohoorIrGallery10
http://picasaweb.google.com/azmezohoor/09AzmeZohoorIrGallery9
http://picasaweb.google.com/azmezohoor/08AzmeZohoorIrGallery8
http://picasaweb.google.com/azmezohoor/07AzmeZohoorIrGallery7
http://picasaweb.google.com/azmezohoor/06AzmeZohoorIrGallery6
http://picasaweb.google.com/azmezohoor/05AzmeZohoorIrGallery5
http://picasaweb.google.com/azmezohoor/04AzmeZohoorIrGallery4
http://picasaweb.google.com/azmezohoor/03AzmeZohoorIrGallery3
http://picasaweb.google.com/azmezohoor/02AzmezohoorIrGallery2
http://picasaweb.google.com/azmezohoor/01AzmeZohoorIrGallery1

 

 

کلید واژه ها:

 

Azmezohoor.ir /.net Learning and researching religion site allah azm zmezohoor azmezohur zohur Imam mahdi fatima fatemeh ohammad ali hossain hossein hasan shia shea researching learning iran mahdaviyat maaref ahlebayt armageddon آیات کبرا- آیاتنالکبری تذکره الله خدا معارف ظهور عزم مهدی مهدویت کتاب نظام بشر عالم اولوالعزم من الرسل رسولان امام امامان اهل بیت (ع) ایران اسلام مسلمان شیعه پاک طینت آخرالزمان آیات احادیث آیه حدیث تبعیت ولایت امامت تحقیقات عرضه اطاعت حسینی کاروان صراط المستقیم امیرالمومنین رسول الله حضرت فاطمه زهرا امام زمان ایمان تقوی تقوا توبه انابه حنفیت حنفا عاشورا کربلا مناجات امامان شیعیان پاک طینت پاک طینتان مذهب علما رهبر امام خمینی انقلاب تبعیت هادی اطاعت حکم حکومت ملک وجود رحمت فضل قدرت حب معرفت هدایت جنت بهشت متقین غیب شهود دنیا دخان برزخ ملائک ارواح ملکوت ولایت عرش غیب قرآن اسماء اسم مشیت قاب قوسین عقل کلمات کلمة الله امامت امارت شب قدر عبادت عبودیت الهیت اللهیت رب مربی توکل وکیل رفعت رافعه خافضه انسان قرب کمال فاطمیه( محرم شعبان رمضان نماز حج جهاد فطر فطرت طین طینت قلب سلیم مومن اعتماد


معیارها ، قلق ها ، ارزش ها و معارف اسلامی (ظهور) در قالب تصاویر

Image, Photo, Picture, Gallery Of www.AzmeZohoor.ir








Image, Photo, Picture, Album Gallery Of
Title Words(Keys): Image, Photos , Pictures , Posters , Albums , Gallery , Galleries , Slides , Clip , Words , Painting , Negative , Positive , Adobe Photoshop , Show , Wallpapers , Format , Jpg , Jpeg , Gif , PSD , Rating
تصویر تصاویر عکس پوستر نقاشی گالری آلبوم سایت اسلاید نگاتیو پوزیتیو فرمتها کلمات کلیدی
Subject Words(Keys): سایت تحقیقاتی-معارفی عزم ظهورAzmezohoor Learning and researching religion site allah azm azmezohoor azmezohur zohur Imam mahdi fatima fatemeh mohammad ali hossain hossein hasan Sajjad Bagher Moosaa Kazem Javad Jafar shia shea researching learning iran mahdaviyat maaref ahlebayt Isaa Jesus Mary Moses epiphany willpower armageddon
آیات کبرا- آیاتنالکبری تذکرهالله خدا معارف ظهور عزم مهدی مهدویت کتاب نظام بشر عالم اولوالعزم من الرسل رسولان امام امامان اهل بیت (ع) ایران اسلام مسلمان شیعه پاک طینت آخرالزمان آیات احادیث آیه حدیث تبعیت ولایت امامت تحقیقات عرضه اطاعت حسینی کاروان حال و هوا صراط المستقیم امیرالمومنین(ع) رسول الله(ص) حضرت فاطمه زهرا(س) امام زمان(عج) پنج تن لشگر حق لشگر باطل ایمان تقوی تقوا اخلاق انسانیت توبه انابه حنفیت حنفا عاشورا کربلا مناجات امامان شیعیان پاک طینت پاک طینتان مذهب علما رهبر امام خمینی انقلاب تبعیت هادی اطاعت حکم حکومت ملک وجود رحمت فضل قدرت حب معرفت هدایت جنت بهشت متقین غیب شهود دنیا دخان برزخ ملائک ارواح ملکوت ولایت عرش غیب قرآن اسماء اسم مشیت قاب قوسین عقل کلمات کلمة الله امامت امارت شب قدر عبادت عبودیت الهیت اللهیت رب مربی توکل وکیل رفعت رافعه خافضه انسان قرب کمال فاطمیه(س) محرم شعبان رمضان نماز حج جهاد روزه فطر فطرت طین طینت قلب سلیم مومن اعتماد صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

اولین سری مجموعه تصاویر سایت معارفی عزم ظهور

اولین سری مجموعه تصاویر سایت معارفی عزم ظهور با حدود 1400 تصویر مذهبی تقدیم پاک طینتان میشود:

First Ten Galleries of AzmeZohoor.ir - About 1400 Images

Religion Image Galleries of AzmeZohoor.ir
Learning & Research About Zohoor(Epiphany) of Imam Mahdi-A
AzmeZohoor Galleries
لینکهای دانلود آلبوم ها(10 گالری)
001 http://www.megaupload.com/?d=1XIGFFQS